دانلود مطالعات زائرسرا
فصل اول : شناخت بستر سایت(شهر مهران) ……………………………………………………………………… 1
مطالعات جغرافیایی …………………………………………………………………………………………………… 2
مطالعات تاریخی ……………………………………………………………………………………………………. 7
مطالعات اجتماعی ……………………………………………………………………………………………………..17
مطالعات فرهنگی ……………………………………………………………………………………………………..17
مطالعات اقتصادی ……………………………………………………………………………………………………..18
مطالعات کالبدی ………………………………………………………………………………………………………20
مطالعات اقلیمی ……………………………………………………………………………………………………..27
فصل دوم : تجزیه،تحلیل فضاها ……………………………………………………………………………………..39
شناخت موضوعی طرح ………………………………………………………………………………………40
فصل سوم: مطالعات فیزیکی ………………………………………………………………………………………55
فضاهای مورد نیاز و استانداردهای مربوطه ……………………………………………………………………….56
دیاگرام روابط ………………………………………………………………………………………………..60
شناخت تاسیسات ………………………………………………………………………………………………..65
شناخت سازه ………………………………………………………………………………………………….76
فصل چهارم: تجزیه وتحلیل نمونه های مشابه …………………………………………………………………77
فصل پنچم: تجزیه تحلیل سایت …………………………………………………………………………….86
درجه بندی معابر اطراف سایت ………………………………………………………………………………………..87
بررسی همجواری های سایت ………………………………………………………………………………………….88
تحلیل سایت از نظر اقلیمی ………………………………………………………………………………………….89
فصل ششم : مبانی نظری پروژه ………………………………………………………………………………….94
فصل هفتم : سیر تکوین ایده ………………………………………………………………………………….101
منابع وماخذ…………………………………………………………………………………………………………………..101
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
زائرسَرا نوعی مکان اقامتی است که بیشتر در نزدیکی امامزادهها و اماکن مذهبی بنا میشود. شهرهای مذهبی مانند مشهد و قم دارای تعداد زیادی زائر سرا هستند. زائرسراها ممکن است همانند هتل دارای اتاقها و سوئیتهای مجزا باشند. اما معمولاً چون مورد استفاده گروهی کاروانهای زیارتی قرار میگیرند دارای خوابگاههای گروهی با تختخواب یا بدون تختخواب هستند
………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
معماری یک هنر اجتماعی است.[۴] معماران گاه بناهایی را با ایدههای شخصی طراحی میکنند و حتی میسازند، ولی بیشتر ساختمانها با توجه به نیازهای اجتماعی طراحی میشوند. معمولاً از معماران انتظار میرود که یک ساختمان مشخص را در یک مکان مشخص طراحی کنند. در روند ساخت یک ساختمان افراد زیادی درگیر میشوند؛ به مقدار زیادی سرمایه و منابع و به تخصصهای دیگری به جز معمار نیاز است. همچنین قوانین و آییننامههای ساختمانی، تصمیمگیریهای معمار را محدود میکنند.
در طراحی یک ساختمان معمار تصمیمگیرندهٔ نهایی است؛ ولی خواست جامعه، قوانین و درخواستهای کارفرما بر تصمیمهای او اثر میگذارد. اتفاقی مشابه نیز در مورد ظاهر و نمای ساختمانها میافتد. حتی امروزه که از تجربههای جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود، در بسیاری از شهرها به ویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمانهای جدید در قالب شهری جا بیفتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند.
گرچه محدودیتهایی که توسط عوامل بیرونی بر تصمیمگیری معمار اثر میگذارد در میان بیشتر معماران، یک واقعیت پذیرفته شدهاست؛ ولی در تاریخ معمارهای مهم و معروفی نیز وجود داشتهاند که بر روی کاغذ و بدون توجه به نیازهای جامعه یا حتی قوانین فیزیک، کار کردهاند؛ مانند جیوانی باتیستا پیرانسی و آنتونیو سنت-الیا. این نوع معماران گاه به تمسخر معمار کاغذی نامیده میشوند.[نیازمند منبع]
با این همه نباید خواست اجتماع را به دیدهٔ یک مانع در برابر اهداف هنرمندانهٔ معمار نگریست. بیشتر معمارها به این درخواستها به عنوان شرایط طبیعی یک مسیر هنری نگاه میکنند.
معماری به عنوان علم و هنر بارها در گذشته مورد بحث و مجادله بوده است. بیشتر مردم اتفاق نظر دارند که معماری هر دوی اینها است، اما (چه میزان هنر) و (چه میزان علم) یا برتری یک عامل بر دیگری در طول زمان بر حسب وضعیتهای مختلف، متفاوت بوده است. این موضوع بحثی همیشگی است که اغلب تضادها و ستیزهای سختی را در میان معماران به همراه داشته است. معماران متمایل به (فرم) و (جاذبهٔ بصری) اغلب معماری را برای خود مطالبه میکنند. در حالی که معماران متمایل به (برنامهریزی)، (سیر از سؤال به جواب)، (موضوعات اجتماعی) یا (معماری خورشیدی) اغلب در برابر گروه فرمگرا، موضعی دفاعی پیش میگیرند. برای درک توده و حجم معماری، هنر از علم لطیفتر است. بدون تأمل و تفکر در تأثیرات هنر، که بسیار گسترده و نامحسوس است، عموماً نمیتوان تأثیرات بیواسطه و محسوس علم را بر زندگی خود دریافت کرد. علاوه بر این، عموماً در تعریف هنر میان افراد جامعه توافق نظری مشاهده نمیشود، در صورتی که در پذیرش و تصدیق هنر، اتفاق نظر وجود دارد.[۵]
رنگ در معماری
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد، بررسی تأثیر متقابل رنگها است. جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر میکند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را مینمایاند. معکوس کردن این ترتیب طبیعی، ناسازگاری رنگی به بار میآورد. هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلاً تغییر پذیر است: فام، درخشندگی و پرمایگی فام، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسلهٔ رنگی (از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موجهای مختلف در طیف مرئی – مشخص میکند قرمز، زرد و آبی را فامهای اولیه مینامند و چون مبنای سایر فامها هستند، رنگهای اصلی نیز نام گرفتهاند.
فامهای ثانویه عبارتند از: نارنجی، سبز و بنفش که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل میشوند. فامهای ثالثه از اختلاط فامهای اولیه و ثانویه به دست میآیند: زرد- نارنجی (پرتقالی)، نارنجی- قرمز، قرمز- بنفش (ارغوانی)، بنفش- آبی (لاجوردی)، آبی- سبز (فیروزهای)، سبز- زرد (مغز پستهای). دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معین در چرخهٔ رنگ، نشان میدهند.
در چرخهٔ رنگ، فامهای ثانویه و ثالثهای که بین یک زوج فام اولیه جای گرفتهاند، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنار هم سادهترین هماهنگی رنگی را پدید میآورند. مادامیکه این رنگها با رنگهای خالص سفید و سیاه ترکیب شوندایجاد بیشماری از رنگها و سایههای مختلف مینمایند
درخشندگی، دومین صفت رنگ است و درجهٔ نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص میکند (غالباً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار میبرند). معمولاً درخشندگی رنگهای فام دار را در قیاس با رنگهای بیفام میسنجند. در چرخهٔ رنگ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی (معادل خاکستری تیرهٔ نزدیک به سیاه) را دارد.
پرمایگی (اشباع)، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام آن را مشخص میکند (گاه واژهٔ شدت را در این مورد به کار میبرند). فامهای چرخهٔ رنگ صد در صد خالصاند ولی در طبیعت به ندرت میتوان فام خالصی یافت. همچنین، کمتر رنگیزهای حد اشباع فام مربوطه در چرخهٔ رنگ را داراست.
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تأثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم و یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.
دیوارها و پیش زمینههای روشن رنگهای سرد، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد میکنند و رنگهای گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن میشوند. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش میآید و رنگ سرد پس مینشیند.
پنجرهها و مبلمان با زمینه رنگ و سایز متوسط در مبلمان و پنجرههائی با سایز بزرگ شاهد آن هستیم که رنگ آنها با یکدیگر مخلوط میشود و از لحاظ تأثیرگذاری بر محیط غالب خواهند شد. همچنین ثبات از بین رفته و تلویحاً نوعی تکان بصری ایجاد میکند. با مبلمان و پنجرههای متوسط و با رنگی متعادل و متوسط میتوانیم ترکیب بندی با ثبات داشته باشیم. هر ترکیب بندی را میتوان کارآمد دانست به شرط این که عناصر صحنه به طور مؤثر با بینندگان مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفته است تا با نظم مبلمان و میزان نور، آنها را از دل سایر عناصر تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم، صحنهها را مخدوش میکنند و همچنین، بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص، تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چراکه تأثیر آنها در مقابل ترکیب بندی عمومی، بسیار سطحی است.
ملحقات تیره از این رو چشمان شما به سمت رنگ تیرهتر کشیده میشوند و شما در روشی قادر خواهید بود ملحقات واثاثیهها را نظم دهید تا هادی دید وکیفیت بصری روان باشند.
رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برایمان مرده جلوه میکند، رنگها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بدون رنگ است. نور اولین پدیده در جهان است از طریق رنگها روح و طبیعت زنده جهان را برایمان آشکار میسازد.
همچنین کلمه و آوای آن، شکل و رنگ اش، رگههای اصلی از ذات فوق طبیعی است که ما تصویری اندک از آن داریم. همانطور که صدا، رنگ، جلا به لفظ میبخشد، همینطور هم رنگ بطور طبیعی به فرم شکل خاصی میدهد. ماهیت اصلی رنگ طنینی از تصورات خیالی است و در این حالت رنگ موسیقی است. زمانی که اندیشه مفهوم، قاعده مندی، لمس رنگ و طلسم آن، شکسته است آنگاه در دستان خود جز جسم بیروح چیز دیگری نداریم.
رنگهای نارنجی و آبی، رنگهای مکمل هستند و مخلوط این رنگها، رنگ خاکستری بوجود میآورد. وقتی ناظر در این مکان قرار میگیرد، نورهای متفاوتی دریافت خواهد کرد که این نورها متناوباً با نارنجی و آبی است و دیوارها این رنگها را با زوایای دائماً متغیرانعکاس میدهد. این تأثیر متقابل احساسی از غنای رنگ به انسان میبخشد.
رنگها نیروها و انرژیهای درخشندهای هستند که چه آگاه و چه ناخود آگاه روی ما اثر مثبت و منفی خواهند داشت. هنرمندانی که شیشههای رنگین خلق میکنند از رنگ برای خلق چنان محیطی معنوی و اسرار آمیز استفاده میکردند که اندیشههای پرستش کنندگان را بر دوش شاهین معنویت به پرواز درمی آورند. اثرات رنگ نه تنها از لحاظ بصری بلکه از جنبههای روانشناسی و روان شناختی نیز باید بررسی شوند.
سطوح رنگ باید شکل، وسعت و حدود خود را از خود رنگ و نوسان شدت آن (رنگ) کسب کند نه اینکه با خطوط از پیش معین شده باشد.
همچنین، شکلها نیز دارای خصوصیت گویا ومعنی دار نظام زیباشناختی خود هستند. در طراحی، این کیفیتهای معنی دار شکل و رنگ میبایست با یکدیگر مطابقت داده شوند.
یعنی شکل و رنگ در معنی دار بودن و مفهوم خود یکدیگر را تأیید و اثبات میکنند. سه شکل اصلی مربع، مثلث و دایره نیز مانند سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی دارای خصوصیات مفهومی و بیانی مشخص هستند.
مربع، نمایانگر ماده، وزن و حدود مشخص است وحسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند. مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.
مثلث با زوایای حاد و تند، تأثیر ستیزه جویی، پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند. مثلث سمبل تفکر است و حالت وخصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.
دایره بر عکس مربع، احساسات را ملایم و معتدل و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء میکند. دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت است.
تطابق و تناسب هر رنگ با شکل مربوط به خود مستلزم همانندی و توازن است. اگر رنگها و شکلها در بیان مفاهیم و حالات توافق داشته باشند، تأثیرات آن دو چندان خواهد بود.